اشعار مریم حیدرزاده
بیوگرافی و زندگینامه
مریم حیدرزاده متولد بیست و نهم آبان ماه ۱۳۵۶ در شهر تهران است. او علاوه بر اینکه یک شاعر شناخته شده است و با شاعری شناخته می شود به فعالیت های هنری دیگری مانند نقاشی ، نویسندگی و ترانه سرایی نیز می پردازد. او بینایی خود را به خاطر عمل های جراحی در کودکی از دست داده است.
در پایان دهه ۷۰ با نوشتن شعرهای ساده و روان شهرت بسیار زیادی به دست آورد. خوانندگان مشهوری مانند محسن چاووشی ، سامان و … از شعرهای مریم حیدرزاده در ترانه های خود استفاده کرده اند. تحصیلاتش را در رشته حقوق قضایی در دانشگاه تهران به پایان رسانده است.
پدرش بازنشسته ارتش و مادرش کارمند بوده است. البته مادرش به خاطر نگهداری از مریم حیدرزاده خارج از منزل فعالیت نمی کند. در ادامه با ما همراه باشید و گزیده اشعار این شاعر محبوب را در همدوره مطالعه نمایید.
اشعار مریم حیدرزادهشب مهتابه و چشمام بازم از یاد تو خیسه
دیگه عادت شده با بغض واسه ی تو مینویسه
کاش می فهمیدی که قلبم خونه آرزوهات بود
یه نفس تنها نبودی همیشه دلم باهات بود
شعرهای مریم حیدرزاده
وقتی کسی رو دوس داری ، حاضری جون فداش کنی
حاضری دنیا رو بدی ، فقط یه بار نیگاش کنی
قید تموم دنیا رو به خاطر اون می زنی
خیلی چیزا رو می شکنی ، تا دل اونو نشکنی
اجازه میدی که بگم حرف ترانه هام تویی ؟
دلیل زنده بودنم ٬ درد بهانه هام تویی ؟
اجازه میدی که شبا همش بیام تو خواب تو ؟
اون عکسی که با هم داریم جا بدمش تو قاب تو ؟
اشعار مریم حیدرزاده
غصه نخور مسافر اینجا ما هم غریبیم
از دیدن نور ماه یه عمره بی نصیبیم
فرقی نداره بی تو بهارمون با پاییز
نمی بینی که شعرام همه شدن غم انگیز ؟
اشعار مریم حیدرزاده
دلی که داده ای به من از یاد برده ای
گفتی ز باغ پنجره هجرت نمی کنی
بیمار عشق توست پرستوی روح من
از این مریض خسته عیادت نمی کنی
اشعار مریم حیدرزاده
یادمه اولین روز گونه هامو تر کردید
وقتی دیدید دیوونه ام حرفامو باور کردید
خیالتون راحت شد که بی شما میمیرم
محبتو از اون وقت کمتر و کمتر کردید
گفته بودید با منید ٬ حتی اگه نباشم
کلاغ خبر میاورد شبو با کی سر کردید
اشعار مریم حیدرزاده
چشم تو از کهکشان راه شیری هم سر است
پیش چشمان تو یاس و ناز و مریم پرپر است
من نمی دانم چه رازی بین عشق و اسم توست
اسم تو از هرچه زیبا دیده ام زیباتر است
اشعار مریم حیدرزاده
تازگیا ، دوری چقدر
ساکت و مغروری چقد
چه کم باهام حرف می زنی
راس راسی مجبوری چقدر
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
اشعار مریم حیدرزاده
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست
اشعار مریم حیدرزاده
اگه تو از پیشم بری سر به بیابون می ذارم
هر چی گل شقایقه رو خاک مجنون می ذارم
اگه تو از پیشم بری پنجرمون بسته میشه
یه دل با صد تا آرزو از زندگی خسته میشه