رمان کتی
رمان کتیاگر به رمان های هیجان انگیز و عاشقانه علاقمند هستید، پیشنهاد می کنیم که حتماً رمان کتی را مطالعه کنید. رمان ها در انواع و اقسام ژانر نوشته می شود که موضوعات هیجان انگیز و عاشقانه در صدر رمان ها قرار دارند. رمان کتی نیز از جمله رمان های خوبی است که بلافاصله بعد از انتشار بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. این رمان که در فرمت پی دی اف و نسخه های موبایل در دسترس است را می توانید در ادامه مطلب دانلود کنید. قبل از هر چی قسمت کوتاهی از این رمان را قرار می دهیم تا با فضای آن آشنا شوید.
من توی آزمایشگاه شیمی کار می کنم و طبق قانون هم لباس سفیدمون رو تنمون کرده بودیم و داشتیم به کارمون می رسیدیم. بعد از اینکه وقت کاریمون تموم شد از آزمایشگاه زدم بیرون و مانتوی خودمو پوشیدم و مانتوی مخصوص آزمایشگاه رو گرفتم توو دستم. بلافاصله به سمت کمد وسایلم دویدم که توو ساختمون کناری آزمایشگاه بود.
وقتی به وسایلم رسیدم فورا دستمو گذاشتم روو جیب شلوارم، همونجا فهمیدم امروز خبری نیست هیچ آفری ندارم. البته هنوز عادت نکرده بودم وقتی توو کلاسم نباید منتظر زنگ و پیامی باشم.
راهمو گرفتم رفتم تا به پله های پوبی ساختمون که از جمله ساختمون های قدیمی شهر هم بود رسیدم. اگه بگم شبیه موزه هست بیراه نگفتم. چرا که عکس های سیاه و سفید دانشجوهایی که از قبل فارغ التحصیل شده اند توو راهرو ها زده شده بود.
توو فکر بودم که به درب خروجی رسیدم. تا اومدم بیرون یادم افتاد که کاپشنم رو نگرفتم. مجبور شدم فاصله دو تا ساختمون رو بدوام تا قندیل نبندم.
آستینای دو دستمو پایین کشیدن و سرمو کردم توو یقه تا سرما رو خیلی حس نکنم. سوز شدیدی اومد و خورد توو صورتم که توو همین لحظه یه فحش هم نثار خودم کردم و تمام سعیام بر این بود که زودتر قدم بردارم…
ولی هر کاری میکردم نمیشد، چون برفا تبدیل به یخ شده بودن و آزادی عملمو گرفته بودن. این شد که بی خیال دویدن شدم …
لینک دانلود این رمان به درخواست نویسنده اثر حذف شده است